شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام در لهوف

[کسب اجازه على اکبر علیه السلام براى مبارزه‏]
چون همه اصحاب به شهادت رسیده و جز اهل بیت امام به جاى نماندند، علىّ بن الحسین علیه السّلام- که از همه مردم زیباروى‏تر و از نظر اخلاق از همه نیکوتر بود- از پدرش کسب اجازت کرد و امام وى را رخصت داد.
امام نظر نومیدانه‏اى به فرزند افکند و چشمان مبارکش فرو هشت و بگریست.
سپس فرمود:

(اللّهم اشهد، فقد برز إلیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک صلّى اللَّه علیه و آله، و کنّا إذا اشتقنا إلى نبیّک نظرنا إلیه)
«خداوندا! گواه باش، به تحقیق جوانى به جنگ و مبارزت شتافته که اشبه الناس از نظر خلقت و خلق و منطق به رسولت صلّى اللَّه علیه و آله مى‏ باشد. هر گاه اشتیاق زیارت پیامبرت را مى ‏یافتم او را مى‏ نگریستم».

بعد صیحه برآورد و فرمود: «اى پسر سعد خدا رحمت را قطع کند آن گونه که قطع رحم کردى».
على به میدان شتافته، و جنگ سختى بنمود و جمعى کثیر از کفار را روانه دار البوار کرد.
و آنگاه به نزد پدر بازگشت و عرض کرد: پدر جان، تشنگى مرا کشته، و سنگینى آهن- سلاح- توان را از من برده، آیا شربت آبى به هم مى ‏رسد؟
حسین بگریست و فرمود: «وا غوثاه اى پسر جانم. از کجا آب بیابم، اندکى مقاتله نما، چقدر نزدیک است که جدّت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله را زیارت کنى و او تو را با جامى سرشار از آب سیراب کند که بعد از آن هرگز تشنه نگردى».
على به میدان بازگشت و بزرگترین قتال را به راه انداخت، منقذ بن مرّه عبدى بسویش تیرى انداخت که على را از پاى در آورد، ندا در داد: پدرا، از من به تو سلام باد- خدا حافظ- این جدّ من است که به تو سلام مى‏گوید و مى‏فرماید: با شتاب نزد ما آى، وانگه شهقه‏اى زده زندگى را بدرود فرمود.
حسین علیه السّلام آمد تا در کنار بدن مبارک فرزند بایستاد، صورتش را بر صورت فرزند نهاد و فرمود:
(قتل اللَّه قوما قتلوک، ما أجرأهم على اللَّه و على انتهاک حرمة رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله، على الدّنیا بعدک العفاء)
«خداوند بکشد قومى را که تو را کشتند، چه چیز آنها را بر خدا و بر دریدن حرمت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله جرى کرده، بعد از تو تفو بر دنیا».
راوى گوید: زینب دخت على علیه السّلام از خیمه بیرون شده و ندا مى‏داد: اى حبیب من.
اى برادرزاده ‏ام و آمد و خود را بر جسد او افکند.
حسین علیه السّلام آمد و او را سوى ن باز گردانید.

پس از آن از اهل بیت امام یکى پس از دیگرى به میدان شتافته و به شرف شهادت‏ نائل آمدند، امام در آن حال بانگ برآورد: «اى عموزادگانم، اى اهل بیتم! شکیبایى کنید، صابر باشید، به خدا از امروز دیگر هوان و خوارى نبینید.»
کتاب صوتی: مقتل خوانی کتاب لهوف سید بن طاووس

منبع: لهوف،علی بن موسی ابن طاووس، ترجمه میر ابوطالبی، دلیل ما، قم،1380،صص147-149.
منبع متن : موسسه تحقیقات و نشر اهل بیت علیه السلام
http://ahlolbait.com

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Michelle باربری تهران ریاضیات کاربردی كلينيك هاي جراحي کپی از مطالب صهبای صهبا شیم کالا جهان های موازی Karyn